تحولات لبنان و فلسطین

۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۳:۳۱
کد خبر: 857365

پس از چند ماه انتظار دوستداران فوتبال، سرانجام فدراسیون فوتبال کشورمان از سرمربی تیم ملی رونمایی کرد و قلعه‌نویی قرار است در بازی‌های آسیایی روی نیمکت تیم ملی بنشیند اتفاقی که با هر شیوه محاسباتی کمترین احتمال را در اذهان اهالی فوتبال داشت.

اگر اندکی به عقب برگردیم به زمانی که مهدی تاج، کی‌روش را به عنوان سرمربی تیم ملی در جام جهانی معرفی کرد، مدعی بودند که پس از بازگشت تیم ملی از این مسابقات گزینه دیگری برای سرمربیگری تیم ملی در نظر خواهند گرفت، اما جام جهانی در آذرماه تمام شد وهیچ اقدام جدی برای شناسایی گزینه‌های احتمالی صورت نگرفت و حتی تا بهمن‌ماه کی‌روش و تیم ملی در بلاتکلیفی کامل و شاید بتوان گفت فراموشی خودخواسته از سوی متولیان قرار داشتند.
در واقع از اواخر بهمن بود که آرام آرام اسامی برخی از مربیان داخلی و خارجی فعال در لیگ کشورمان در محافل فوتبالی مطرح شد.
آنچه مسلم است از زمان عقد قرارداد با کی‌روش که می‌دانستند او موقتی خواهد بود متولیان این موضوع گویی وارد فاز وقت‌کشی شده بودند و در این ماه‌ها کار قابل اعتنایی برای یافتن گزینه‌های مناسب نکردند و مانند بیشتر موارد همه چیز به فردا موکول شد و به یک‌باره از حدود ۱۰ روز پیش اسامی چند نفر به عنوان گزینه‌های احتمالی مطرح شد که فلیکس سانچز در میان گزینه‌های خارجی بهترین فرد بود و در حالی که مربیانی با عملکرد بهتری در میان مربیان داخلی وجود دارند، امیر قلعه‌نویی به عنوان گزینه بهترمعرفی شد.
نکته قابل تأمل اینکه براساس شنیده‌ها متولیان آینده‌نگر! فوتبال کشورمان همانند قرارداد کی‌روش باز هم به دنبال عقد قرارداد موقت با سانچز تا پایان جام ملت‌های آسیا بودند که بیانگر نگاه سطحی و بدون توجه به اقدام‌های بنیادی وهدفمند آن‌ها برای سال‌های آینده است. با این اوصاف سانچز نیز مانند هر مربی حرفه‌ای دیگری حاضر به این اتلاف وقت نامعلوم نشد وهیئت رئیسه فدراسیون فوتبال بدون توجه به انتقادهای اهالی فوتبال، فردی را به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی کرد که در یک دهه گذشته هیچ دستاوردی در لیگ داخلی نداشته است.
از سوی دیگر نمی‌توان تصور کرد امیر قلعه‌نویی که پیشتر و در دوران پر امید مربیگری خود بر این صندلی نشسته و این روزها در میانسالی دیگر ذوق‌زدگی آن سال‌ها را ندارد، بخواهد خودش را به زحمت انداخته و با وسواس به دنبال شناسایی جوانان آینده‌دار در فوتبال باشد و بی‌هیچ تردیدی دلش می‌خواهد با اتکا به لژیونرهای فعلی و بازیکنان صاحبنام داخلی با کسب یک مقام در آسیا پرونده مربیگری خود را ببندد. اینکه آیا امیرقلعه‌نویی با نسخه مربیگری قدیمی و البته ناکارآمد خود خواهد توانست با نسل جدید فوتبالیست‌ها در تیم ملی کنار بیاید هم چالشی اساسی است که باید منتظر بود و دید اخبار حاشیه‌های تیم ملی از چه زمانی شروع خواهد شد.
اما نکته قابل توجه پایانی اینکه چرا متولیان فوتبال ملی باور ندارند این تیم متعلق به یک ملت است و عامدانه تصمیمی گرفتند که برخلاف نظر اکثریت مردم و متخصصان فوتبال است؟ چرا حالا که قرار بود سرمربی داخلی انتخاب کنند به سراغ گزینه‌هایی نرفتند که کارنامه بسیار بهتری از امیر قلعه‌نویی دارند؟ 
شاید در جواب تمام چراها بتوان گفت در نگاه مدیران فدراسیون فوتبال ملت صاحب تیم ملی نیست و آن‌ها خودشان را مالک تیم ملی می‌دانند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.